رسیدن ماه مبارک رمضان ماه بیشتر مهمانی خدا را بشما تبریک میگم

با سلام به دوستان خوبم انشالله که خوب و سلامت هستید ماه رمضان ماه مهمانی خدا فرا رسید همه ما وقتی نزیدک این ماه میشیم چیزهایی خاصی را یادمان میاد از سفرهای زیبای افطار از مناجاتهای زیبای سحر از صله رحمها از شبهای قدر

خوب منهم از این ماه خاطرات زیادی را دارم این ماه همیشه برای من یک جهش به اینده بوده نمیدونم درست میتونم منظورمو بیان کنم یانه

تصمیم گرفته بودم اینجارا تعطیل کنم ولی وقتی به اسمش نگاه کردم یعنی من و گذشته من باخودم گفتم شاید گذشته به پایان رسیده ولی آینده (من)وجود داره پس باید اینجا باشد تا خاطراتمو بنگارم 

همونجور که گفتم هیمشه ماه رمضان یک جورایی مسبب اتفاقی بوده و همیشه از قبل شروع شده  وتا بعد ازاون نمیدونم امسال واین رمضان برای من مسبب چی خواهد بود برایم دعا کنید که هرچی باشد تصمیم درستی بگیرم  و بعدن پشیمان نشوم

سلام بدوستان خوبم اول از همه خدمت دوستانی که نگران احوالاتم بودم بگم که اولین جلسه مشاوره را رفتم خیلی عالی بود یک کارهایی از من خواسته بکنم که دارم انجام میدم یکیش سعی کنم دنیا را مثل قبل که میدیدم نبینم و...

خوب موضوع ایندفعه حکمت حالا چجور حکمتی : شنیدید بعضی اتفاقا که برای انسان میافته میگن این حکت بوده از این رو

فرصتی پیش امد که بگذشتم نگاهی بیندازم وقیت تک تکشونو سنجیدم فهمیدم توش حکمتی بوده حتی طلاق من از همسرم

شاید باورتون نشه که من تو تمام دوران زندیگم سئوالاتی برایم پیش آمده بود که از خدا پرسیدم حالا داره تک تکشو جواب میده حالا میفهمم جدا شدن پدر مادرم لازم بوده چون بهم نیمخوردند مثل تو دوکفش لنگا بلنگ مثل من وهمسرم

(امروز تو تلویزین یک استاد روانشناسی میگفت اگر هم خیلی مثل هم باشید علتی نداره باهم باشید باید تفاوت بشه و درستش اینه که تفاوتو یک جورایی باهم حلش کنید هرکسی هنری داره و حتی دوباردر دوقلو هم مثل هم نیستند )

اینها همش نشانست از طرف خدا و حکمت الانهم راه جدیدی را داده که برم که هنوز تو حکمتش موندم تمام جوانب بمن میگه باید برم تا اخرش تا بفهمم چی بوده حکمتش شاید اینهم راه حلی برای یکی از سئوالات من از خدا باشه

شنیدید حتما که اگر خدا چیزی را از شما گرفت که بنظر خود خوب بوده خدا گرفته تا بهترشو بده پس باید صبر کرد و تلاش

زیاد نیمتونم از این راه بگم راه عجیبیه و باور نکردنی برایم دعا کنید تو این راه شاید خطرات زیادی باشه برایم خیلی دعا کنید

ولادت حضرت علی اکبر(ع) و روز جوان

ولادت حضرت قائم (عج)

را بشما دوستان خوبم تبریک میگم

سلام خیلی دوست داشتم درمورد این روز بنویسم ولی نمیدانم چرا زبانم یاریم نیمدهد

من تو این چند سال خیلی سعی کردم درمورد اقامون اقا امام زمان تحقیق کوچکی کنم چندین کتاب هم گرفتم که اخرین آنها عصر ظهور بود واقعا برام جالب بود  خیلی از چیزهایی که فکر میکردم تغییر داد

خیلی دلم میخواست گزیدهای را اینجا بیان کنم ولی بهتر از بخوانید این کتاب را چون من شاید درست نتیجه گیری نکرده باشم

فقط همین فرموده پیامبر بزرگ اسلام را مینوسم که نشانیست از آمدن او

امت من توسط حاکمانش گرفتار بلایی سهمگین خواهد شد.بلایی که نظیر آن را کسی نشنیده است بگونه ای که زمین پهناور برآنان تنگ شود و چنان ظلم و جور فراگیر گردد که مومن جائی برای پناه بردن پیدا نکند تا آنکه خداوند مرد یاز خاندان مرا مبعوث و در زمین قسط و عدل بگسترد,همانگونه که از ظلم و جور پر شده است ,ساکنان آسمان و زمین از وی خشنود گردند. در آن زمان,نه زمین گنجهای درون خود را پنهان سازد و نه آسمان از بارش پی در پی باران رحمت خویش درغ نماید.

بشاره الاسلام ص 28 از عقد الدرر سلمی

خوب چه زیبا میشود روز ولادتشبرابر شود با  ظهورش

التماس دعا

ولادت حضرت امام حسین (ع)

ولادت حضرت ابوالفضل العباس(ع)

ولادت حضرت امام زین العابیدن (ع)

را بشما دوستان تبریک میگویم

سلام امروز به قمری روز تولد منه و برای من افتخار بزرگیست

ایدفعه میخوام درمورد زمان باهم صحبت کنیم واقعا زمان درگذره خیلی وقتها نمیفهمیم چقدر زمان از دست دادیم چه خوبه که فکر کنیم و از زمانمون درست استفاده کنیم

دوستان من برای من فرصتی پیش اومد که به گذشتم نگاهی انداختم گذشته ای که مقدار کوچکیشو در این وبلاگ نوشتم و شاید بتوان در چند جمله خلاصش کرد.ولی واقعانشو بخوای نمیشه

الان 29 سال از زندگیم گذشته در اعدادشاید زیاد نباشه ولی اگر ثانیه هاراهم حساب کنی خیلی گذشته وزمان ازدست رفته را نمیتوان دوباره بدست آورد

خوب بنظر شما باید چکار کرد؟

آیا با غصه خوردن کاری درست میشه آیا دیگر بخاطر ازدست دادن خیلی یچزها دیگه باید امیدتو ازدست بدی

و آیاهای دیگه.........

من زمانهای زیادی را ازدست دادم لحظات بودن با پدر ومادربزرگ و لحظاتی که میتونست بهتر باشه ولی کارش نمیشه کرد

چند هفته پیش یک عروس خانم رفت خانه بخت باورتون نیمشه پدر ودختر چقدر گریه کردند دلم حسابی سوخت شاید اون لحظه تازه متوجه شدن چقدر لحظاتی که میتوانستند باهم باشند از دست دادن

تحصیل ,کار,تجربه,و................................................... وقتش که بگزره دیگه امکان جبرانش نیست

حرف زیاده که اینجا مجال گفتنش نیست فقط اینو بگم زمانو ازدست ندین بشینید فکر کنید بشینید و حساب کنید زمانی که در اینترنت چرخیدید و می توانستید کارهای بهتری انجام بدین

ما همه میدانیم ولی کاری نمیتوانیم بکنیم التماس دعا روزهای خوبی داشته باشید

همانطور که میدانید امروز روز شهادت امام موسی الکاظم بود که من این روز را تسلیت میگم

برای من امروز یاد آور روز دیگری هم بود درست 17 تیر 1379 پدرم دار فانی را وداع گفت

امروز داشتم دوران زندگیمو مرور میکردم اگر درست محاسبه کرده باشم سال 1369برابربود با ورد من به مدرسه و دنیایی جدید و زندگی جدید وسال 1379بعد از فوت پدرم من باز زندگی جدیدی را شروع کردم و امسال سال 1389 بود با ورود به زندگی جدید تر واقعا برام جالب بود انگار که هر 10 سال قراره راه من عوض بشه و راه جدیدی را برم

هر 10 سال تجربه جدیدی اموختم و باشروع و پایانش هزاران باز زنده مرده شدم 

بقول مادرم میگفت اهن در کوره بخاطراینکه به شکل دلخواهی دربیاد چندین بار گداخته میشه و من باید گداخته میشدم تا بشکل واقعی خودم دربیام

پس من خودرا برای راه جدید و اموزهای جدید آماده میکنم و از شما فقط التماس دعا دارم

شنبه برابر است با مبعث رسول اکرم که این روز را به همه شما دوستان تبریک میگم و این عیدی بزرگ میباشد  چون خدا در چنین روز ی پیامبر مارا مبعوث کرد تا راه روش درست را توسط او بما بیاموزد نمیدانم چقدر موفق بوده ایم در آموختن بیاییم دوباره دست بیعت ببندیم با فرستاده خدا حضرت محمد مصطفوی(ص) و .......................................................

چهار را برای آرامش:

1-نگاه به درون و پیدا کردن خدا

2-نگاه به اطراف و و خدمت بخدا

3-نگاه به جلو و اعتماد بخدا

4-نگاه به عقب و تشکر از خدا

با عر ض تبریک این عید بزرگ و تشکر از دوستانی میکنم که با همراهی خود بخصوص در مدتی که حسابی بهمریخته بودم منو تنها نگذاشتند و...................................

این وبلاگ با هدف نگارش خاطرات من تهیه شده ولی درکنارش موضوعاتی که فکر دهن منو مشغول کرده را هم در برخواهد گرفت امیدوارم مثل هیمشه همراهیم کنید و اگر نقد یا نضری دارید حتما بگید خوشحال میشوم

با سلامی دوباره خدمت دوستان خوب گرامی و بسیار خوب خودم

این دفعه میخوام در یک موردی صحبت کنم که دنیا و جامعه مارا فرا گرفته و برای همه مثل یک کار عادی شده نمیگم همه اینطورین و لی   اتفاق افتاده

دروغ شما به چه حرفی و چه کاری میگید دروغ ؟

زیاد هم تو قران و هم فرمایشات گرانبهای پیامبران و ائمه همه مارا ازاین کار نهی کردند

این هم یک لینک که فرموده امامان را درمورد دروغ گفتن بیان کرده  اینجا را کلیک کنید

شاید باورتون نشه از من خواست دروغ بگم و زیر فشارم نپرسید که نمیگم 

ولی وقتی به وجدانم نگاه میکنم میگم برای چی من تو عمرم انقدر راست گفتم که باعث هم رنجش خودم و هم دیگران شده باورتون میشه نمیگم دروغ نگفتم باور کنید همین که تو این دنیای مجازی خودم با اسم عکس مستعارم منو ازیت میکنه ولی چه کنم ما میگیم که اسرار زندگیمون کسی نفهمه(محرمانه بمونه)

بنظر من ادم باید برای چی کاری اشتباه بکنه که باعث بشه دروغ بگه 

وقتی میپرسی یکی میگه بخاطر ابرو یکی میگه بخاطر پول یکی میگه ...................................... ولی هیچ کدومشون قابل قبول نیست  

میدونم نتونستم منظورمو بیان کنم چون تو خانواده هم نتونستم ولی بخدا قسم این دنیا و رسیدن به ارزوهای این دنیا و.................. هیچ ارزش دروغ گفتن نداره

دیدم پسرهایی که بخاطر رسیدن به یک دختر هزاران دروغ میبافند و هزاران چیزو نمیگن تا بهش برسند و قتی میگی چیزهایی که نگفتی خودش دروغه باور نمیکنند و هزار تا دلیل میچینند و بلعکسشم هست

خدا اخر عاقبت همه اونهایی که دروغ میگن را بخیر کنه اخرش این دروغها فاش میشه هیچ اعتمادی نمیمونه

ولادت حضرت امام علی(ع) تبریک میگویم

وروز پدر و روز مرد را هم تبریک میگویم

من 10 سال پیش پدرمو از دست دادم و نبود پدر را بخوبی حس میکنم ای کاش اینجا بود

ایندفعه میخوام درمورد در مورد اعتماد صحبت کنم چندین مدل داریم ولی من فقط یک مدلو میگم

چه در شراکت و چه در ازدواج و...... احتیاج به اعتماد است.

شما چقدر به ارفرادو جامعه اعتماد دارید ؟

من تو زندگی به خیلی ها اعتمادکردم و نتیجه های مختلف برام داشته  

بنظر من دونفر که به هم اعتماد میکنند و پیمانی بینشون بسته میشه بایدبه اون پیمان تعهدداشته باشند و اعتماد یکطرفه درست نیست و اگر یک طرف این پیمان سستی کنه خود بخود این پیمان شکسته میشه

من تو این مدتی که تو دنیای مجاز ی بودم بیشترین چیزی که دیدم شکسته شدن پیمانهایی بود که عامل بوجود امدنشان اعتماد بوده که اونطرفی که پیمان را شکسته براحتی بزندگی عادیش ادامه میده و طرفی که از اون اعتماد ضربه خورده دچار غم افسرگی زیاد تا حد نابود کردن خود شده و نیمتونه دیگه به هیچ کس اعتماد کنه چون از تجربه قبلیش میترسه و چه بسا اگر اعتماد هم کنه همیشه این تر سو داره که دوباره ضربه بخوره 

افسوس صد افسوس بر اعتماد های اشتباه و پیمانهای شکسته شده

موفق پیروز باشید و انشالله که از کسانی که اعتمادمیکنید هیچ وقت ضربه نخورید

بیاید اول از خودمان شروع کنیم و به پیمانهایمان مانند یک پیمان مقدس نگاه کنیم