من و گذشته من | ||
من برای دریا و قایقها نمینویسم برای زخم شقایقها نمینویسم من فقط برای تو مینویسم من به دقایق باتو بودن مینویسم
باسلامی گرم خدمت بهترین دوستانم این آخرین وب نوشته من درسال 83 میباشد من اگر بخواهم سال 83 را در چندین خط بنویسم چنین مینگارم زیباترین خاطره من متعلق است به 28 اسفند 82 هومن حجتی عزیز دراین روز این قالب بسیارزیبا رابمن هدیه کرد که همینجا از زحماتی که دراین یکسال کشید برایم قدردانی میکنم هومن عزیز : ممنونازت خیلی زحمت کشیدی وخیلی ازیتت کردم امیدوارم دختر خوشکلترا هورشید را برایت نگهدارد وامیدوارم هورشید عزیز انشالله به حق اقا امارضا ازدست این قرصا راحت بشه سلامتیشو بدست بیاره امین یارب العالمین همین جا ازدوستانم میخوام کهبراش دعا کنند وتلخ ترین انها که با مردن ماهی قرمزهای خانه شروع شد عید سال 83 بمن خوشنگذشت اگر دوستانی دوست داشتند میتونند در قسمت نوشتهای گذشته ماه فروردین 83کاملشو ببینند فروردین 83: ماهی که دوباره اعصابم بهم ریختند وماهی که دوباره احساس کردم امسال وقتی به طبس رسیدم پدرم نبود به پیشوازم بیاد و به در خانه بسته برخوردم طبس هم خوشنگذشت و از 5 عید هم رفتم سرکار اردیبهشت : ماهی که اصلا دوست ندارم ازش بگم چون برایم خوشایند نیست خرداد: اونهم فقط یک شادی داشت اونهم وقتی که شنیدم یگانه عزیز به ایران اومده تیرماه : ماهی که اونهایکه میدوند میدوند که خیلی بمن سخت گذشت وضربات بسیاری از افرادی خوردم که هنوز از یادم نرفته وخیلی سعی میکنم فراموشکنم مرداد: دیگر امیدهایمراازدست دادهبودم دیگه توانی برای هیچ کارینداشتم درست از 28 همان ماه تا اول مهرماه وبلاگ تعطیل شده بود واگر لطف دوستان و درخواستهای ایشان نبود دیگر نیمامدم شهریور : وبلاگ تعطیل بود خودمم خیلی بهم ریخته بودم دیگه حوصله هیچ کس هیچ چیزی نداشتم وهمکارانی هم رفتند واقعا رفتن ودیدن رفتن دوستان سخته مهرماه : با توجه به تلفنها و ایملهاها ودرخواستهای دوستان برای شروع کردن دوباره کارم در وبلاگ شروع بکارکردم آذر : به همین منوال گذشت وماهای دیگر خلاصهبگویم هرروز این سال برایم سخت گذشت وهررورز باعث میشد بیشتر امیدم را ازدست بدهم نه مسافرتی رفتم ونه تفریحی مثل یک ادم اهنی بودم که صبح طبق برنامه میرفتم سرکار تا عصر تا فردا بیفایده درسته کمی وبلاگم از موضوع اصلی شکه خاطرات بود تغییر کرد ولی دوستانبدانند که هر وبلاگی برای من خاطرهای بود ودرشعر حرفی در یک کلمه هم کلماتی پنهان بود دوستان قدیمیم تنهایم نگذاشتند که همینجا ازاین خوبان متشکرم ودوستان جدیدی یافتم دوست داشتم اسامیرابنویسم ولی گفتم بقول شاعر هراآنچه به خود نمیپسندی بردیگرانهم نپسند اسمی را ننوشتم چون میترسیدم اسمیرا فراموشکنم ویا دوست ی را برنجانم راستی یک خبر ناراحت کننده شنیدم یکی ازدوستانم دربیمارستان قراره شیمی درمانی بشه هنوز ازایشان خبر درستی ندارم نمیدونمبرگشته یانه ازشما یمخوام براش دعاکنید یک نصیحت بسیار عالی که سایه خان دادن کهاینجا بنویسم دنبال کسی نباش که با او زندگی کنی دنبال کسی باش که نتوانی بدون ان زندگی کنی برای سال نوخواهم نوشت عالی احساب امیددوارم سال خوب خوشی را شروع کنید
[ شنبه 83/12/29 ] [ 12:44 عصر ] [ بهداد ]
[ نظرات () ]
|