من و گذشته من | ||
ولادت حضرت امام موسی الکاظم (ع) را تبریک میگویم
چند بیت از حافظ:
دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس نسیم روضه شیراز پیک راهت بس دگزر منزل جانان سفر مکن درویش که سیر معنوی دگنج خانقاهت بس دگر کمین بگشاید غمی زگوشه دل حریم درگه پیر مغان پناهت بس
با سلام, خدمت دوستان عزیزم بالاخره خاطرات گذشته زندگیم تمام شد در این مدت دوستان زیادی ابراز لطف فرمودند که همینجا از همشون تشکر و قدردانی میکنم نمیدونم دوستان چه نتیجه ای از مطالب من و چه توشه ای گرفتند
یکی از دوستان خواسته بود اینجا را ببندم ولی برا ی من ازاینجا خیلی خاطره دارم و بیشتر برای خودم مینویسم چون نوشتن به یک نوع باعث میشه انسان تهی بشه افکارش اینجا به یک نوع دفترچه خاطراتم میباشدو همیشه سعی میکنم با دوباره خواندن انها از تجربیاتی که بدست اوردهام استفاده کافی ببیرم
دوستی گفته بود اینها داستان است برای همین خاطرهای هم من دراین مورد دارم قبل از ازدواج چندین بار در تلویزیون و وب و مجلات و رمان ..... مثالهایی و نمونه هایی از اتفاقاتی که برایم افتاده بود دیده بودم و فکر میکردم برای من اتفاق نخواهد افتاد ولی افتاد و باخود هزاران بار گفتم ای کاش انهارا بهتر خوانده بودم و دقت کرده بودم تا چنین اتفاقی برایم بوجود نمی امد
اینها همه اش واقعی بود واگر دور بر خود را به دقت بنگریم میبینیم از یوسف نبی بگیرید که زلیخا بخاطر رسیدن به یوسف به شوهر خود لطمه زد تا امامانمان بعنوان نمونه امام حسن و امام جواد که زنانشان فریب ازدواج با پادشاه را خورده بودند و دست بقتل امامان زدند(زنانی بغیر از مادران امامان معصوم ما)
هم زنانی بوده اند و هم مردانی که در طول زمانهای گذشته و چه آینده هم خواهد بود که به شوهران و همسرانشان لطمه زده اند و انشالله که نشود خواهند زد
خیلی حرفها داشتم که بنویسم ولی بماند برای بعد موفق پیروز باشید
از خداومند برای شما خوشبختی و شادابی و موفقیت در تمام مراحل زندگی خواهانم برای من و دوستان خود دعا کنید
(از شما دوستان هم میخواهم اگر نتیجهای و یا تجربه ویا وو در مورد مطالب این خاطرات گرفتهاید براایم بنویسید
به امیدانروز که این وبلاگ هم ورنگ شادی بگیرد التماس دعا
[ یکشنبه 87/11/13 ] [ 4:44 عصر ] [ بهداد ]
[ نظرات () ]
|